جدول جو
جدول جو

معنی تراب آلوده - جستجوی لغت در جدول جو

تراب آلوده(تُ دَ / دِ)
خاک آلوده. (آنندراج) (ناظم الاطباء) :
پاک و صافی شو و از چاه طبیعت بدرآی
که صفایی ندهد آب تراب آلوده.
حافظ.
بوسه ازتشنه لبی سینه گذارد بر خاک
تا شد از خط، لب لعل تو تراب آلوده.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تراب آلوده
خاک آلوده
تصویری از تراب آلوده
تصویر تراب آلوده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خواب آلوده
تصویر خواب آلوده
کسی که تازه از خواب بیدار شده و هنوز اثر خواب در او باقی است، کسی که خوابش می آید و مایل به خوابیدن باشد
فرهنگ فارسی عمید
(خوا / خا دَ / دِ)
خوابناک. خواب آلود. (یادداشت بخط مؤلف) :
ای که خواب آلوده واپس مانده ای از کاروان
جهد کن تا بازیابی همرهان خویش را.
سعدی.
تو صاحب منصبی از حال درویشان نیندیشی
تو خواب آلوده ای بر چشم بیداران نبخشایی.
سعدی.
دو چشم مست میگونت ببرد آرام هشیاران
دو خواب آلوده بربودند عقل از دست بیداران.
سعدی.
آمد افسوس کنان مغبچۀ باده فروش
گفت بیدار شو ای رهرو خواب آلوده.
حافظ.
دوش رفتم بدر میکده خواب آلوده
خرقه تردامن و سجاده شراب آلوده.
حافظ.
به روی ما زن از ساغر گلابی
که خواب آلوده ایم ای بخت بیدار.
حافظ.
رجوع به خواب آلو و خواب آلود شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از خواب آلوده
تصویر خواب آلوده
آنکه مایل بخواب است یا خواب کامل نکرده و رخوتی مخصوص احساس میکند: (وقتی وارد اطاق شدم گیج و خواب آلود بود)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گلاب آلوده
تصویر گلاب آلوده
آمیخته به گلاب
فرهنگ لغت هوشیار